نمیدانم...
سه شنبه, ۱۷ دی ۱۳۹۲، ۱۰:۱۰ ب.ظ
بسم الله...
گاهی نمیدانی چی مینویسی ....
گاهی نمیدانی چه میخوانی...
گاهی نمیدانی برای چه مینوسی و میخوانی....
گاهی نمیدانی میدانی یا نمیدانی...
گاهی نمیدانی ....
نمیدانم.......
والان حتی نمیدانم به چی فکر میکنم...
فقط یک چیز را میدانم گاهی مهم نیست بدانیم یا نه ...مهم برای رضایش گام برداشتن است...
همین کافیست برای در آغوش گرفتنش....
خیلی ذهنتونو درگیر نکنید خودمم نمیدونم چی نوشتم...
یهو اومد منم نوشتم...
اگه وقتتون و میگیرم حلالم کنید..
و به رسم رفاقت لطفا دعا...
۹۲/۱۰/۱۷
از اون حالاست که خدا رو آدم شکر میکنه...اونم برا یه چی بیشتر...ثباتش...که باعث میشه مثل پر نشی تو یکه تازی بادهای دنیا...بین بی ثباتی ها حرکت کنی قربة الی الله...
به دلم نشست نمیدونم های نمیدونمت...ممنون
تو دنیای قربة الی الله ت یه ذره اگه شد التماس دعای منو فراموش نکن لطفا...
دعاگوتون هستیم اگه خدا قبول کنه...
دلم خیلی برات تنگه...دلم میخواد بیام پیشت اونم وسط آشفته بازار امتحانا...گاهی دل چه چیزا که نمیخواد!!!
امیدوارم همیشه مطمئن باشی...